مکتب حق



یکی از قدیمی ترین مسائل در عالم ، مساله شرور است.

این بحث را بطور کلی می توان به دو بخش تقسیم کرد: 1.بخش نظری 2.بخش عملی
یک گرایش که به دهریین نسبت می دهند یا به زبان امروز متریالیسم است : لازمه این عالم همین است تا بوده این عالم همین بوده و هست. (تا بوده چنان بوده تا هست چنین هست)
از دوران های باستان کسانی قائل به ثنویت شدند . گفتند این عالم دو تا مبداء دارد یکی مبدا خیر است و دیگری مبدا شر است.آن یکی ذاتش اقتضا خیر می کند مبدا همه خیرات عالم است و دیگری ذاتش اقتضا شر می کند و مبدا همه شرور عالم است.
و کسانی دیگر قائلند که خدا همه چی را آفریده است از جمله اینکه اهریمن را آفریده است. خدا خدای خیرات است و اهورا مزدا ولی در بین چیزهای که خلق کرده یکی از آنها شر در آمد و آن اهریمن است. و این شرور برای اهریمن است.
اما اعتقادات توحیدی و ادیان الهی و بخصوص دین اسلام که ما قائل هستیم که کل هستی یک آفریدگار دارد و آن واجد همه کمالات است ، همه صفات خیر ، هیچ نقضی ، شری در وجودش نیست و همه چیز هم آفریده اوست و همه چیز را با حکمت آفریده است .
این شرور برای چه خلق شده است (فلسفه شرور چیست؟)
از نظر عقلی چگونه می توان توجیه کرد که خدای حکیمی که خیر محض است و هیچ نقص و شری در وجودش نیست چطور شد که این شرور را خلق کرد.
این بحث در بین فلاسفه موحد مطرح شده است. و در این زمینه خیلی بحث کرده اند و به ریزه کاری های توجه کرده اند که این شرور خلق نشده اند بلکه شرور عدمی است. حتی آلام ، عذاب ها ، دنیوی و اخروی و همه این ها جزء امور عدمی است.
چرا خداوند این ها را خلق کرده است؟
همه ما مسلمانان بلکه همه ادیان معتقدیم که عالم ابدی دو سرا است یک سرا بهشت است که نعمت است همه اش و هیچ شری در آن نیست و یک سرا هم عذاب محض است و هیچ خیری در آن نیست بلاخره خدا خلق کرده این ها را . حالا بعدا برمی گرده به هر چی جهنم را خدا خلق کرده است . 
چرا خدا این ها را خلق کرده است؟ حالا خلق نکرده بود جهنم را چی می شد؟ همه مردم می رفتند بهشت ، به خدا که ضرری نمی رسید . بین مخلوق های که با اینکه موجودند ما این ها را شر می دانیم این ها از اول به دو دسته قابل تقسیم هستند. یک دسته شروری که دراین عالم تحقق پیدا می کنند و یک دسته شروری که در عالم ابدی است . مثلا آتش فرض کنید می سوزوند، از بین می برد بالاخره. یک دسته شروری که جنبه ثانوی و عکس العملی دارد یعنی یک موجودی کاری را انجام می دهد و به دنبال آن شری تحقق پیدا می کند و خلق می شود مثال روشن آن یعنی یک انسانی گناه می کند و به آثار گناه مبتلا می شود. اما شرور دنیوی ، حالا صرف نظر از اینکه شریت این ها نسبی است. حالا درست است که مثلا آتش کاغذ را می سوزوند ولی خب باعث می شود که غذا هم درست شود ، باعث می شود که هوا هم گرم شود و جلوگیری ازسرما خوردگی و جلوگیری از بیماری های که ناشی از آن شود پس نسبی است این ها برای بعضی چیزها خیر است و برای بعضی چیزها شر است . آنچه که محل بحث هست و بیشتر شبهات در اطراف آن دور می زند این است که آن شروری که نسبت به انسان قدر متیقن شر است .
خدا چرا این شرور را در این عالم خلق کرد؟ چرا آدمیزاد را در این عالم خلق کرد؟

آنچه محل بحث هست و بیشتر شبهات در اطراف آن دور می زند این است که آن شروری که نسبت به انسان قدر متیقن شر است.
خدا چرا اصلا شر را در این عالم خلق کرد؟ نتیجه و جواب اصلی این سوال ها این است که اصلا خدا چرا آدمیزاد را در این عالم خلق کرد؟ در روایات آمده است که خدای متعال بعد از اینکه همه عوالم را آفرید. از عوالم علوی ، فرشتگان ، مقربین ، آلیین و. خاصیت ملائکه این است که یک توان محدودی برای یک کار خاص دارند منهم سجدون لاریکعون ، منهم یرکع لایسجدون . یا برای چندتا کار مخصوصی آفریده شده اند و آن کارها را درست انجام می دهند . موجودات دیگری خلق کرد مثل اجسام و. همانی که خلق کرد و همانی که هستند تکامل دیگری ندارند . باقی ماند جای یک موجودی که بتواند عالی ترین مرتبه فیوضات الهی را دریافت کند از اختیار خودش. این بود که خداوند متعال به فرشتگان فرمود : انی جاعل فی الارض خلیفه یک همچنین موجودی می تواند به کمال برسد که جانشین خدا بر روی زمین شود.این موجود فقط وقتی لیاقت این فیض را پیدا می کند که مسیر خودش را با انتخاب تعیین کند .برای انتخاب باید دو راه وجود داشته باشد اما انتخاب به معنی خیر و شر . هیچ موجود دیگری غیر از انسان چنین ظرفیت را ندارد .خب برای اینکه چنین موجودی بوجود بیاید و بتواند مراتب مختلفی از تکامل را داشته باشد عرصه های مختلفی از تکامل ، مراتب طولی مختلف ، قابل تحول از صعود و نزول ، ترقی کند بعد سقوط کند همه این ها برایش ممکن باشد باید در یک عالمی باشد که طبیعتش اقتضای تغییرات باشد پس خدا این عالم را خلق کرده برای اینکه موطن تغییرات باشد و این تغییرات بتواند زمینه را برای انتخاب های بسیار پیچیده و مختلف در عرصه های متفاوت بوجود بیاورد تا آن انتخاب صحیح از انسان تحقق پیدا کند و لیاقت پیدا کند برای عالی ترین فیض الهی . که اگر انسان آفریده نشده بود و چنین انتخابی نداشت آن فیض را هیچ موجودی نمی توانست دریافت کند و لذا ملائکه گفتند تجعلوا فیها من یفسدوا فیها و یفسکوا دماع ونحن نسبح بحمدک و نقدس لک . قال انی اعلم ما لا تعلمون شما نمی فهمید این موجوده که می تواند خلیفه بشود شما نمی توانید خلیفه شوید . خب پس سر وجود شرور بالذات نیست مقصود بالعرض است برای اینکه زمینه انتخاب فراهم شود برای اینکه لیله برای خیر باید وجود داشته باشد ولی خود این مقدمه است برای اینکه ظرفیت پیدا باشد برای خیر بیشتر یا عالی ترین خیر ممکن پس میشه گفت عام ترین حکمت وجود شرور، نقایص ، آفات ، بلاها در عالم عام ترین زمینه شرور این است که زمینه انتخاب را برای انسان ها فراهم می کند تا انسان ها بتوانند با انتخاب صحیح خود جنبه خیر را انتخاب کنند تا استحقاق از عالی ترین کمال وجودی را و فیض الهی را پیدا کنند .


روایت داریم که کانون و خانه اهل بیت علیهم السلام  قم است و علمای زیادی در قم وجود دارد چرا ویروس کرونا از آنجا شیوع پیدا کرده است و آیا دعا علما کار ساز نیست و مورد استجابت قرار نمی گیرد ؟

جواب این شبهات با در نظر گرفتن چند نکته با هم پاسخ داده می شود:

1.علل طبیعی جای خودشان را دارد و نقش خودشان را ایفا می کند . مثلا شهر یزد که شهر مذهبی است باران کم می آید و فلان شهر در شمال که غیر مذهبی است باران زیاد می آید.

شهر قم شهری است که بیش از صد ملیت در آن ساکن است و شهر زیارتی است و محل عبور و مرور برای تمام مردم است.

خب این باعث می شود که مردم در اینجا رفت و آمد دارند و باعث نقل و انتقال بیماری به این شهر می شوند و این باعث شیوع بیماری از این شهر است. و این یک علت طبیعی است.

خب آن خدایی که خدا دعاست خدای دارو هم است . آن خدایی که خدا جهنم است خدای ویروس و میکروب هم است.

همانطور که آتش اثر دارد و می سوزوند ، نفرین هم اثر دارد ، ویروس هم اثر دارد.

منتهی نفرین جنبه معنوی و دارد ویروس جنبه مادی دارد.

پس طبیعی است که شهری با این مشخصات مبتلا به این ویروس باشند.و مرکز شیوع بیماری باشد.

2. قم مرکز عشاق آل محمد است که در روایات زیاد داریم و کاملا درست است. و این جنبه معنوی و و جنبه ایمانی دارد.

3.آیا ما حرمت حرم اهل بیت را پاسداشتیم یا نه ؟ متاسفانه در این شهر مواردی را می بینیم که پاسداشته نشده است و زمانی که رعایت نکنیم از آن حرم اهل بیتی خارج می شود.

4.بلا برای مراکز مذهبی است. بلا برای خوبان است. چرا؟ چون خداوند می خواهد آنها را رشد بدهد.

5.بزرگ نمایی کردند این مطلب توسط رسانه های بیگانه و دشمنان اسلام و ایران

#اسلام

#علما


آیا الکل نجس است ؟ چرا با چیز نجس حرم اهل بیت ، معابر ، عابر بانک ها و . را ضدعفونی می کنید ؟

مقام معظم رهبری : 

الکلی که نمی دانید از مشروبات مست کننده است و آن با آب مخلوط می شود پاک است و نماز خواندن با آن الکل اشکال ندارد. اما اگر بدانید که از مشروبات مست کننده است حرام است.
آیت الله سیستانی : مساله 125 رساله ایشان
شراب نجس است و الکل چه مست کننده و چه غیر مست کننده پاک است.الکل چه صنعتی و چه طبی تمام آن پاک است.
آیت الله وحید :
الکلی که مثلا از خرما ، کشمش ، انگور ، جو و. تولید شود نجس و استفاده از آن حرام است. و غیر از این موارد هر چه باشد پاک است. چه آنکه آن را رقیق کنیم و چه غلیظ استفاده شود.
آیت الله علوی :
الکل های طبی 70 درصدی که این روزها استفاده می شود برای ضدعفونی در منازل استفاده می شود پاک است. و اگر رقیق هم شود پاک است.
آیت الله مکارم :
الکل های که به صورت فعلی استفاده می شود که قابل نوشیدن نیست و باید آن را رقیق کرد پاک است.اگر مشکوک باشد پاک است و تحقیق هم لازم نیست.

#توضیح المسائل مراجع محترم تقلید



وظیفه هر انسان مسلمانی از لحاظ عقلانى و مذهبی، ایجاب مى‏ کند که در ایام عزادارى اهل‏بیت(علیهم السلام)، حزن و اندوه خود را با اشک، آه و ناله و زارى، و با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده اظهار نماییم.
و پیرو راه و روش زندگی معصومین (علیهم السلام ) باشیم تا مورد رضایت خداوند قرار گیریم . همانطور که حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) می فرمایند :
کان ابی اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا و کانت الکابة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام، فاذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه.
هر گاه ماه محرم فرا می‌‏رسید، پدرم (موسی بن‏ جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی‏‌شد و غم و اندوه بر او غلبه می‌‏یافت تا آن که ده روز از محرم می‏‌گذشت، روز دهم محرم که می‌‏شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.
و پیامبر گرامی اسلام در سوره شوری ، آیه 23 فرمودند: من از شما اجر و مزدی نمی خواهم جزء مودت و محبت به اهل بیت (علیهم السلام) .
و ما در این مقاله به فلسفه و آثار و فواید فردی و اجتماعی مراسم عزا برای معصومین (علیهم السلام ) بویژه حضرت اباعبدالله حسین (علیه السلام) را ذکر می کنیم :


فلسفه و آثار و فواید فردی مراسم عزاداری
1.آشنا ساختن با ارزش های متعالی انسان
2. اینکه انسان بیهوده آفریده نشده است.( مفهوم حیات هدفدار )
3.پایان زندگانی هرکس به مرگ اوست جزء مرد حق که مرگ وی ، آغاز دفتر است
4.الگو گیری و الگو پذیری ؛ با یادآوری فضایل و مناقب و آرمان های آنان
5.باعث تربیت و پرورش روح حماسه و ایثار است.
6.باعث تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت است. یعنی ما هم با ظلم می جنگیم و با انسان های خوب و صالح هم پیمانیم.
7.درس و عبرت گرفتن از تاریخ بویژه واقعه عاشورا .
که به چند مورد از آن اشاره می کنیم ؛
الف) زیاد بودن افراد ملاک درست بودن کار نیست.
ب)حق ماندگار و باطل نابود و خوار است.
ج)ثبات قدم و عاقبت بخیری . چه کسانی که با امام بودند و در مقابل امام قرار گرفتند و بالعکس.
د)سرشت انسان با معنویت است نه مادیات . دلبسته مادیات بودند انسان را ذلیل می کند.
8.محبت و دوستی به خاندان رسول اکرم (صلی الله علیه و اله)
9.دور هم جمع شدن مسلمانان و یادگیری معارف اسلام
10.آماده سازی و زمینه ظهور برای امام زمان (عج)

فلسفه و آثار و فواید اجتماعی مراسم عزاداری
1.دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت آری آن نور که فانی نشود ، نور خداست
2.زنده نگه داشتن دین اسلام
3.زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت
4.نفی سلطه ستم و ظلم ، و مظلومیت خاندان عصمت
5.مبارزه برای حفظ کرامت انسان
6.بیدار کردن مردم (امربه معروف و نهی از منکر)
7.ساختن جامعه براساس الگو ارائه شده از سوی اسلام
8.انتقال دهنده فرهنگ شیعی و حسینی به نسل جدید
9.فاجعه بودن حادثه کربلا در تاریخ بشریت
10.ذکر مصیبت برای سیدالشهداء و مرثیه خوانی برای ائمه و معصومین (علیهم السلام) که مورد تشویق امامان و یکی از عوامل زنده ماندن نهضت حسینی و دین اسلام است.
11.آمیخته شدن با فرهنگ و آیین بشریت بویژه مسلمانان

منابع و مآخذ :

1.قرآن

2.امالی صدوق ،ص111

3.فرهنگ عاشورا ، محدثی ، جواد


حضرت خدیجه سلام الله علیها دختر خویلد زنی با شخصیت بود و در سن 28 سالگی با این که خواستگاران زیادی از بزرگان قریش و رجال وقت داشت.اما دست رد به سینه آنها زد و تن به ازدواج نداد . تا موقعی که آوازه امانت و درستی و فضیلت و بزرگواری محمد صلی الله علیه و آله در عربستان پیچید و به گوش ایشان(حضرت خدیجه) رسید. در این هنگام به دوست و محرم اسرار خودش نفیسه گفت و زمینه ازدواج ایشان باحضرت محمد صلی الله علیه و اله را فراهم کردند و حدود 25سال با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله زندگی کرد و در دهم رمضان ، سال دهم بعثت آفتاب عمر ایشان غروب کرد.

**وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها را به پیشگاه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی الشریف

                   و نایب ایشان حضرت امام ای تسلیت عرض می  کنم**


روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: سواد» و رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها دانش» پیدا می کردیم. سپس مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.

رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.

همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وب سایت زاکومارکت | صنعت خودرو اجاره آپارتمان مبله در تهران پنگوئن خانم :) گوگل ادز آموزش زبان C آموزش کامپیوتر . سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه چهارم ابتدایی مراقبت و درمان بیماری های کبد،کلیه و معده